جدول جو
جدول جو

معنی نگهداری کردن - جستجوی لغت در جدول جو

نگهداری کردن
للحفاظ على
تصویری از نگهداری کردن
تصویر نگهداری کردن
دیکشنری فارسی به عربی
نگهداری کردن
Maintain, Tend, Baby
تصویری از نگهداری کردن
تصویر نگهداری کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نگهداری کردن
maintenir, s'occuper de
تصویری از نگهداری کردن
تصویر نگهداری کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نگهداری کردن
รักษา , ดูแล
تصویری از نگهداری کردن
تصویر نگهداری کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
نگهداری کردن
برقرار رکھنا , دیکھ بھال کرنا
تصویری از نگهداری کردن
تصویر نگهداری کردن
دیکشنری فارسی به اردو
نگهداری کردن
維持する , 世話をする
تصویری از نگهداری کردن
تصویر نگهداری کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
نگهداری کردن
לשמור , לטפל
تصویری از نگهداری کردن
تصویر نگهداری کردن
دیکشنری فارسی به عبری
نگهداری کردن
mantenere, prendersi cura di
تصویری از نگهداری کردن
تصویر نگهداری کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
نگهداری کردن
mantener, atender
تصویری از نگهداری کردن
تصویر نگهداری کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
نگهداری کردن
utrzymywać, dbać
تصویری از نگهداری کردن
تصویر نگهداری کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
نگهداری کردن
поддерживать , заботиться
تصویری از نگهداری کردن
تصویر نگهداری کردن
دیکشنری فارسی به روسی
نگهداری کردن
підтримувати , піклуватися
تصویری از نگهداری کردن
تصویر نگهداری کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
نگهداری کردن
onderhouden, zorgen voor
تصویری از نگهداری کردن
تصویر نگهداری کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
نگهداری کردن
aufrechterhalten, sich kümmern
تصویری از نگهداری کردن
تصویر نگهداری کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
نگهداری کردن
बनाए रखना , देखभाल करना
تصویری از نگهداری کردن
تصویر نگهداری کردن
دیکشنری فارسی به هندی
نگهداری کردن
manter, atender
تصویری از نگهداری کردن
تصویر نگهداری کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
نگهداری کردن
রক্ষা করা , যত্ন নেওয়া
تصویری از نگهداری کردن
تصویر نگهداری کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
نگهداری کردن
memelihara, merawat
تصویری از نگهداری کردن
تصویر نگهداری کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
نگهداری کردن
sürdürmek, bakmak
تصویری از نگهداری کردن
تصویر نگهداری کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
نگهداری کردن
유지하다 , 돌보다
تصویری از نگهداری کردن
تصویر نگهداری کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
نگهداری کردن
kudumisha, kutunza
تصویری از نگهداری کردن
تصویر نگهداری کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
نگهداری کردن
维持 , 照顾
تصویری از نگهداری کردن
تصویر نگهداری کردن
دیکشنری فارسی به چینی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

محافظت کردن حراست کردن، مواظبت کردن توجه دقیق بکار بردن: سمک گفت: شما را می باید بودن که اسب گله شاه می آورند. نگاهداری می کنم باشد که بدست توانم آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نگهبانی کردن
تصویر نگهبانی کردن
Guard
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نگهبانی کردن
تصویر نگهبانی کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نگهبانی کردن
تصویر نگهبانی کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نگهبانی کردن
تصویر نگهبانی کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نگهبانی کردن
تصویر نگهبانی کردن
охороняти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نگهبانی کردن
تصویر نگهبانی کردن
охранять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نگهبانی کردن
تصویر نگهبانی کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نگهبانی کردن
تصویر نگهبانی کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نگهبانی کردن
تصویر نگهبانی کردن
custodire
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نگهبانی کردن
تصویر نگهبانی کردن
सुरक्षा करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نگهبانی کردن
تصویر نگهبانی کردن
পাহারা দেওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی